صفحات



امشب یک چیز مهم رو از دست دادم
خیلی مهم
روشن بود


شبا می رفتیم دم در
سگ لرز می زدیم واسه یه سیگار
هروخ از سالن رد می شدم
یه سر تکون میدادیم یعنی سیگار؟
سیگار

یه شب توی سالن خوابیدیم
کت هامون رو دزدیده بودن
اومدیم از بار بیرون دیدیم هیچی نداریم
نیم ساعت دعوا کردیم
یارو از ما مست تر بود
تمام راه برگشت یکی  داد می زد کووروا
کووروا
کباب ترکی خوردیم انگار

روی کاناپه افتاده بودم به ساعت نگاه می کردم
بالاسرم فوتبال دستی بازی می کردن
یکی اومد بالا سرم گفت سیگار داری؟
خواب خواب بودم
دست کردم توی جیب کاپشنم
دادم بهش
دختره موبور بود
لپ ام رو بوس کرد

12 پاشدم دیدم بغل دستیم
که پاش توی حلقم بود
هیچی روش نیس
اسمشم یادم نبود

سرم درد می کرد
پتو انداختم روش
یکی بهم آب میوه داد
اسمم رو یادش رفته بود
رفتم بالا
صبحانه مجانی بود
چسبیده بودم به کابینت ها
بهم قهوه داد
نشستیم زیر شیروونی
اسمش یادم نیست
سرمو گذاشتم روی میز
همه چی آروم بود
تخم مرغ خوردیم
رفتیم جلوی در
واسه سگ لرز روز جدید
یکی با پتو اومد دم در
گفت این رو تو انداختی روم؟
گفتم ها
سیگار پیچید برام
بچه ها وسط حیاط جیغ می زدن
بعد من فهمیدم چقدر این زندگی رو کم داشتم این همه سال