صفحات

Warsaw - 12, **




اون میره
مثل من که یک روز رفتم

من می مونم
مثل اونی که یک روز یک جا موند

اون می خنده
از پشت عینکش تیله هاش می افتن توی دست هام

اون می خنده و گوش می ده
صدای من می ره و می ره
نمی رسه و تیله ها می افتند و می شکنند و توی دست من
ماهی های سرخ تنم توی بلور شکسته ی نگاهش
شنا می کنند
بوی شوری ِخون می گیرم
**I said:"Kiss me, you're beautiful...these are truly the last days"
[GY!BE]

No comments: