صفحات

Quarter life crisis


این می شه سال بیست و پنجم. کاملا پیر شده م . نظر خودمه. توی آینه ولی یه دختر بچه می بینم. احساس زن بودن ندارم. وقتی به زن فکر می کنم زن دنبالش یه پسر بچه ی کوچولو می دوه. زن رو مامان صدا می کنن. زن مسئولیت داره. زن خونواده داره. نگاه جنسیتی م گاییده. ولی زن کسیه که مادر شده. از این که پیر می شم و زن نیستم دردم میاد.


1 comment:

مژگان said...

منم سه ماه دیگه باید همچین پستی بذارم،
وضع همه مون همینه...
تازه میخوان ابتدایی رو هم بکنن 6 سال :|